دل شکسته!

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)


صدایاب آيکـُن هاي ِ دختره


برای دانلود آهنگ بی کلام تابستان بی انتها آهنگ رسمی یورو2012 به ادامه مطلب برین.نظر یادتون نره

 


ادامه مطلب
نويسنده: هادی تاريخ: پنج شنبه 15 تير 1398برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

گفت‌و‌گوی خواندنی با علی عبدالمالکی، درباره شایعات اخیر و آلبوم؛

 

 
 

  

 


 



یه خلاصه از بیوگرافیت بگو؟
من علی عبدالمالکی متولد 1363 از تهران، از بچگی پدرم بزرگترین حامی ام رو از دست دادم و مادرم برام هم پدری کرد و هم مادری و ...

از خصوصیات بگو؟
راستش من چی بگم!

نظر دیگران دربارت چیه؟
اجازه بدید در این مورد چیزی نگم

خیلی خب، خیلی ها میگن علی عبدالمالکی مغروره؟
اگه از هوادارا کسی منو تو کوچه خیابون ببینه متوجه میشه که اصلا اینجوری نیست ولی باز هم نظر لطفشونه

شما نظرتون را درباره ی دو آلبوم قبلی یعنی خدانشناس و نامسلون رو بگید، یکم توضیحی بدید؟
آلبوم خدانشناس به نظرم آلبومی بود با سبک ترکی که با کمک بیش تر دوستان به پایان رسید مثلا شاعر این آلبوم پارسا حسین پور و از همه مهم تر دیجی سروش بود که خیلی کمکم کرد که جا داره همین الان عرض سلام و ادبی به سروش عزیزم بکنم.
آلبوم نامسلمون هم تقریبا از سبک ترکی بود البته به نظر خودم خیلی قوی تر و احساسی تر از خدانشناس بود که باز هم دیجی سروش تنظیم های فوق العاده ای داشت.

خب، دیجی سروش؟
البته در این مورد شایعه زیاده میگن منو سروش حتی سلام هم بهم نمیکنیم،در جواب باید بگم که نه اینطور نیست من خودم رو هنوز مدیون سروش میدونم.

بابک مافی، آرمیک، الیاس شیرزاد، علی رهبری و مرتضی پاشایی هم چنین خودت؟
بابک مافی به نظرم یه اسطوره هست، سبک تنظیم و آهنگسازی اش خیلی به سبک من می خوره
آرمیک هم یه آهنگساز با سبک بالا هستش
الیاس شیرزاد رو هم نیاز به تعریف نداره، البته خیلی ها میگن سبکش قدیمی و فلان هست ولی اصلا اینطوری نیست
علی رهبری به نظرم یه کار خوبی به نام دلم باهاش داشتم که تو کارهاش بسیار دقیق و منظم هست
و مرتضی پاشایی که خواننده بر جسته کشورمون هست که آلبوم و تک آهنگ هایی داده ولی این بار در تنظیم هم خودشو نشون داد
درباره خودم بگم چند کار داشتم که درست کردم، دیگه نباید از خودم تعریف کنم(می خندد)

درباره تک آهنگات یکمی توضیح بده؟
راستش من خیلی دنبال گرفتن آلبوم مجاز هستم وقتی گرفتن مجوز طول میکشه من نمی تونم غیر مجاز بدم برای همین تک آهنگ هایی میدم تا هوادارا ما را قابل بدونن و کمی صبوری کنن. آهنگ های تو این مدت من همه مدل بود تو هر سبکی کار کردم

آهنگ های لو رفته؟
چند کار داشتم که لو رفت مثل "خدانگهدار"، "فقط اشاره کن"، "عشقمو بپذیر"، "فدات شم" و "حلالم کن" که در این بین "فقط اشاره کن" و "عشقمو بپذیر" با کامران همکار قبلی ام بود که اصلا نمی خواهم غیبتش بشه
خدانگهدار یه کاری بود برای مرحله شروع که همون اول لو رفت متاسفانه

فدات شم هم قبل از میکس و مستر نهایی لو رفت
و اما بسیاری از سایت ها زدن آهنگ ورژن گیتار حلالم کن ولی این کار هم تمرینی برای آهنگ حلالم کن سپهر و ابراهیم گیلک بود که اونم متاسفانه لو رفت

نظرت درباره فیت دادن با رپرها چیه؟ اصلا دوست داری باهاشون فیت بدی؟
نه. من روزی که رفتم تو کار پاپ دوست داشتم فقط پاپ بخونم، چند پیشنهاد از چند رپر معروف داشتم اما رد کردم

درباره مداحی های محرم پارسال بگو؟
دو مداحی داشتیم به نام های "علی اصغر" و "عمو عباس" که تنظیم این مداحی ها و شعر رو خودم انجام دادم و دلم میخواست عاشقانه برای صحرای کربلا بخونم که بالاخره خوندم

راستی شما سایت رسمی دارید که هوادارا از این بابت اخبار شما رو دنبال کنن؟
نه متاسفانه

چرا؟ به چه دلیل؟
راستش من فعلا دنبال گرفتن مجوز هستم میخواستم یه سایت رسمی بزنم اما هر وقت زمان انتشار آلبوم به عقب می افتاد منم از این بابت منصرف شدم که اطلاع رسانی غلط نشه.

و بالاخره درباره آلبوم مجازت توضیح بده؟
راستش آقا مصطفی شما که می دونی برای گرفتن مجوز چقدر تلاش میکنیم، این آلبوم قرار بود فروردین 88 بیاد نیومد، تابستون 88 بیاد نیومد و... که هنوزم نیومده، برای همین نمیتونم زیاد درباره آلبوم توضیح بدم فقط اینو بگم که از 8 ترک بیش تره از 12 کم تر(با خنده) اما تنظیم بابک مافی و الیاس شیرزاد قطعی شده و اسم ترک ها و اسم آلبوم مدام تغییر میکنه

درباره کسانی که شایع میکنن صحبتی داری؟
فقط سکوت میکنم

یه نصیحت به هوادارانت؟
من زیاد اهل نصیحت نیستم فقط بگم یه هوادار علی هیچ وقت امرهای واجب خداوند رو ترک نمی کنه.

حرف آخر؟
شایعه ها زیاده، فقط بگم منتظر باشید آلبوم بگو ایمان ندارم در راه است. از همه هوادارا تشکر میکنم، همین. خداحافظ

 

نويسنده: هادی تاريخ: یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دانلود آهنگ جدید و زیبا از محسن یگانه با نام خیلی دلم ازت پره


http://uplod.ir/6nco973fpqji/Mohsen_Yeganeh_-_Kheyli_Delam_Azat_Pore__128_.mp3.htm

 

  

 

 

نويسنده: هادی تاريخ: یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ساکت

هیسسسسسسسسسسس

 


ادامه مطلب
نويسنده: هادی تاريخ: دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

داستان واقعی یه دلشکسته ی تنها

بسمه تعالی

 

نمی دونم از کجا شروع کنم که بخونید اما خواهش می کنم تا آخر بخونید!

اول تیر ماه بود من تو کلاس تقویتی شهر خودمون ثبت نام کرده بودم از همون روز اول شروع کردم به کلاس رفتن و خوندن درس برای کنکورنزدیک به دو ماه گذشته بود که اون روز.بیست وششم مرداد ماه بود مصادف با هفدهم رمضان برای اولین بار اونو دیدم توهمون نگاه اول قلبم داشت از تو سینه ام میزد بیرون اون چهره ی دلنشین،اون نگاه مهربون،اون حیایی که داشت منو دیوونه می کرد،چند روز گذشت و من هر روزمیدیدمش وهرروز از روز قبل بیشتر مهرش به دلم می نشت تا این که فهمیدم عاشقش شدم چون تا حالا این تجربه نداشتم ولی خیلی حس خوبی بود.شروع کردم به این در اون در زدن تا اسم و نشونه ای ازش پیدا کنم تا باهاش حرف بزنم و اگر دیدم اونم به من علاقه ای داره و می تونه چند سال صبر کنه تا بیشتر باهم آشنا بشیم ، بعد اگر قبول کرد باهم ازدواج کنیم وتا اون موقع ارتباط سالمی هم داشته باشیم بالا خره بعد از چند روز تونستم اسم و فامیلیشو بفهمم ،حتی چند بار خواستم رو در باهاش صحبت کنم که موفق نشدم یعنی شرایط اصلا جور نشد.اواسط شهریور ماه بود که پدرم خبری آورد که بعد از شنیدنش انگار آب جوش ریختن رو سرم گفت که کارمو انتقالی دان به یه شهر دیگه و از مهر ماه باید اونجا زندگی کنیم،تا آخر شهریورکه اونو میدیدم ناراحتیم زیاد می شد چون امکان داشت که دیگه نتونم ببینمش.اول مهرماه اثاث کشی کردیم به شهری که با شهر خودمون حدود صدو هشتاد کیلومتر فاصله داشت،اونجا تو یه مدرسه ثبت نام کردم، اینکه اونم مثل من چهارم دبیرستان بود منو بیشتر می ترسوند که نکنه تا من به خودم بجنبم و کاری بکنم یکی دیگه کارو یه سره کنه.

 

چند ماه گذشت ومن هر پنج شنبه و جمعه میومدم به شهر خودمون تا شاید ازش نشونه ای پیدا کنم اما چه فایده...سه ماه گذشت ومن تو این سه ماه حتی نتونستم یه بار ببینمش شاید اگه کس دیگه ای جای من بود خیلی راحت فراموشش می کرد اما من عاشقش بودم و نمیتونستم حتی یه لحظه بهش فکر نکنم،شرح این که من تو این مدت چه زجرهایی کشیدم و چه وقتهای طلایی که از دست دادم ودرس نخوندم خودش می تونه یک کتاب دویست برگ رو پر کنه اما من از مرور اون خاطرات تلخ هم می ترسم چون واقعا عذابم میده.

 

 

 

 


اما هم تو این شهر و هم شهر خودم دوستای خیلی خوبی دارم که منو درک می کنن وبه من دلداری میدن و نمی ذارن زیاد غم وغصه بخورم.بالا خره، یک روز زمستونی ،جمعه ،حدود ساعت یک بعد از ظهر بود ومن با ماشین،با دوستم تو شهر پرسه میزدیم که اونو دیدم خیلی خوشحال شدم اونقدر که سرم رو خواستم از ماشین بدم بیرون اما ترققق سر خورد به شیشه ماشین به دوستم گفتم که تعقیبش کن ببینم کجا میره و خونشون کجاست رفت به ایستگاه روستاشون و سوار ماشین شد ما هم افتادیم دنبالش یه سه چهار دقیقه بعد وایساد حالا فهمیدم که روستاشون کجاست نزدیک ترین روستا به شهر که با پای پیاده نیم ساعته اونجایی. پیاده شد رو رفت تو خونشون حالا دیگه خونشونو بلد بودم و کمی خیالم راحت بود از چند تا از دوستای مدرسه ایشم با هزار بدبختی تحقیق کردم که گفته بودن خیلی دختر ساده ای و هیچ دوست پسری هم نداره وحتی گوشی موبایل هم نداره، حالا دیگه میدونستم که چه ساعتی و کی میتونم ببینمش چند هفته همین طوری منتظرش موندم رفتم در خونشون منتظر موندم اما نیومد که نیومد یک ماه و نیم بعد که تو خیابون منتهی به ایستگاهشون انتظار میکشیدم دیدم که داره میاد به خودم گفتم حالا دیگه وقتشه برو جلو تمومش کن ،کمی رفتم دنبالش وبه اسم فامیلیش صداش کردم اونم وایساد وبعد سلام کردم واونم جوابمو داد،گفتم میتونم چند لحظه ای میتونم وقتتونو بگیرم بعد بهم گفت که خودتونو معرفی کنین منم بدون لحظه ای مکث اسم و فامیلیم روگفتم بعدگفت بفرمایید: حالا وقتش بود که زبونم بگیره ونتونم حرف بزنم به خودم گفتم بابا تو این همه وقت تمرین کردی داری چیکار میکنی حرفتو بزن. اما نتونستم  درست و حسابی حرف بزنم اما یه چیزایی گفتم که دستگیرش شد مقصودم چیه این اتفاق حدود سه دقیقه ای طول کشید اما من همین که تونستم رو دررو ببینمش برام یه دنیا ارزش داشت.

 

هفته بعدش یک نامه نوشتم و بردم دوباره جلوشو گرفتم میدونستم که کارم درست نیست  ونباید تو خیابون جلوی یه دختر رو گرفت اما اون روزا دست و پام به اراده ی خودم نبودن و کاری روکه دل می گفت خودشون انجام می دادن خواستم نامه رو بهش بدم اما قبول نکرد و رفت خیلی ناراحت شدم اون روز خیلی تو خودم بودم نکنه به من علاقه نداره ولی گفتم نه اگه علاقه نداره همون اول می گفت که دیگه مزاحم نشین یا چیزی میگفت که منو منصرف کنه این فکر رو که کردم کمی آروم شدم و

 

البته امیدوار...

 

 

تا اواسط فروردین من نتونستم به شهرمون برم وخبری هم ازش نداشتم البته  به جزچند روز عید که هر روز رفتم در خونشون اما انگار رفته بودن مسافرت چون خبری ازشون نبود.اول اردیبهشت بود که بازم دیدمش اما از دور تا اومدم کاری بکنم دیدم سوار ماشین شد و رفت، اون روز یه لحظه با خودم فکر کردم که برو تو این دو ماه درستو نگاه کن و کمی برای کنکور تلاش کن بعد کنکور خیلی وقت داری ،تصمیم داشتم که بعد کنکور به تلفن خونشون زنگ بزنم جون تا اون موقع می ترسیدم اما الان دیگه فرق میکرد باید یه کار اساسی میکردم .دو هفته بعد پانزده ادیبهشت بازم دیدمش این بار شرایط فرق میکرد یه پسر دیگه ای داشت دنبالش می کرد من مشکوک شدم و رفتم دنبالشون پسره وایساد این طرف خیابون وانم سوار خط روستا شد تو ماشین گوشیشو درآورد ای بابا دوستاش که گفته بودن اون گوشی نداره پس اون دیگه چیه به کسی زنگ زد بعد چند لحظه اون پسر هم گوشیشو برداشتو جواب داد من مبهوت مونده بودم، اون پسر منو صدا کرد و گفت چرا دنبال اون دختره می کنی ،گفتم چطور مگه گفت اون دوست منه منم باور نکردم بهش زنگ زد بازم باور نکردم بعد یه چیزهایی گفت که اطمینان پیدا کردم که باهم دوستن دنیا داشت رو سرم میچرخید، یعنی همه این مدت من عاشق دختری بودم که دلش با یکی دیگس بعد اون پسر گفت که ما همه این مدت می دونستیم اما چیزی بهت نمیگفتیم که ناراحت نشی این حرف رو که زد من از کوره در رفتم بهش گفتم چرا همون اول بهم نگفتین چرا منو بازی دادین، هیچی نگفت حالا دیگه یقین داشتم که تو این مدت منو سر کار میذاشتن و به ریشم میخندیدن داشتم دق میکردم یعنی من این مدت عاشق کسی بودم که فقط میخواست منو اذیت کنه و نه خودش ونه دوست پسر نامردش بهم نگفته بودن تا این مدت بی خودی فکرمو مشغول نکنم .افسوس افسوس فقط برای روزایی که وقتی می خواستم درس بخونم فکر و خیال نذاشت فکر و خیال کسی که فکر میکردی خیلی مهربونه .من تو این مدت اشتباهی که کردم این بود که به حرف این و اون گوش کردم و فکر میکردم که اون اصلا به فکر دوست بازی و این حرفها نیست  وفکرش فقط به درسشه و منم به این دلیل نمی خواستم بهم وابسته بشه چون ممکن بود به درسش لطمه ای بخوره و منتظر بعد کنکور بودم.حالا چیکار باید میکردم فقط یه حرف به پسره زدمو رفتم که نه تو رو ونه اونو به خاطر این کارتون نمی بخشم از خدا هم می خوام که شما رو نبخشه ولی دلم با حرفم یکی نبود و تو ذهنم میگذروندم که ان شاالله خوشبخت بشین چون اون دختررو هنوزم دوست دارم .از اون روز اشک چشمام خشک نمیشه چون واقعا یک ضرر کرده ی واقعی  هستم. 

 

 

 

 

آنکه در تنها ترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت کاش در تنهاترین تنهاییش تنها کس تنهاییش تنهای تنهایش نذارد...........

 

نويسنده: هادی تاريخ: یک شنبه 17 ارديبهشت 1398برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دانلود آهنگ جدید و زیبا از علی عبد المالکی به نام اون شب
 

http://uplod.ir/focj4640pq2l/Ali_Abdolmaleki_-_Oon_Shab__128_.mp3.htm

 

 

 

نويسنده: هادی تاريخ: چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

شگفت انگیز


*به این سایت برو بعد خیلی آروم ویندوز مغزتو عوض کن*


http://www.milaadesign.com/number.html

 

نويسنده: هادی تاريخ: دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ساوالان شعری

 (ساوالان استاد هوشنگ جعفری)

اوچور ايلهاميم او قوشلار کيمي کي

ياز وعده سينده

قووزانير ماوي گؤيه تا اوجا باش بير داغا قونسون

کؤرپه قارتال کيمي دير

گاه چکيلير گرزده ن ايتينجه ک

اگله نير گاه ساوالان عشقينه – آغدان – آغاقونسون

هر اوجا داغ کي گؤرورسن باشي قاردلا آغاراندي

اورا بيل کي ساوالاندي

آمما يوخ !

هر اوجا داغ سسيمي السا دا تئز قئيته ره جکدي

سسي قئيته رمک همان يئل بيله جکدي

آخي يئل يولچودو گئتگين اوکي سؤز ساخلايا بيلمز

يئل سؤزو قاپدي قاچيردار اونو کيم هاخلايابيلمز

يئل گئدرگيندي پيچيللارسؤزوکوللار قولاغيندا

سؤزو قربان ائله ير قيرنادا قانقال آياغيندا

چئويره ر سؤز چاناغيندا

جالايارداغلارا هر بير سؤزو مين سؤز تؤره دندي

بيلميرم سيرري ندندي

يئل گئده ر گيندي يئلي ساخلاماق اولماز

يئله بئل باغلاماق اولماز

آمما سن اي سؤزو سينه نده کؤزردن ساوالانيم

کيم گله صدقله زرتشت بئجردن ساوالانيم

ائليمين شانلي داغي باشيوه مين لرجه دولانيم

اريديب ائل غمي بير يول سني کؤکدن ده تالانسان

سئل اولوب قانلي دنيز لر کيمي دونيايه جالانسان

آدي ديللرده قالاناسان

ساوالانسان ، ساوالانسان

ساوالان ائل غميني بللي دي ساخلار سينه سينده

سينه سي کؤزدو آلودور گيزيريک اينسي سي واردير نفسينده

شاعرين غملي سه سينده آلگيلان ساخلاسن اي ائل داغي غملي قفسينده

ساوالان آلسادا هر سيرري سؤزو داغلارا سالماز


گؤره نامرد دوروبدور ساوالاندان سس اوجالماز

ساوالاندا تؤکولن داشلاري ديندير دانيشاللار

سالسا عاشيق نفسين کوللارا آليشاللار

ده ده قود سازي چالسا

ده لي دومرول باش اوجالدار

بلي البته کي يولداس باشيني يولداش اوجالدار

سسله عاشيق سازي چالسين

سسي ميز بيرده اوجالسين

اويناماقليز گي يه دؤنسون

کاس شوشمگوزگويه دؤنسون

قوي وئره ک سس سسه باهم اوخوياق بير ده کوراوغلو دلي سيندن

هجرين قوچ نبي سيندن

اوکي ظاليملري مظلولارين اوستونده ازه ردي

او کي آسلان کيمي داغلاردا ياتيب باغدا گزه ردي

اوخو عاشق اوخو

سن بيل او کي تانري تانييبسان

سؤزومه دوز جالييبسان

سوموگوم قوي سازا گلسين

بولبولوم آوازا گلسين

يازميشام ايوازا گلسين

گوچ آلاق قوي دلي لردن

باج آلاق اجنبي لردن

او کي بيلمير نبي کيمدير قويون آذرائليني مسخره سانسين

بير عؤمور دورکي فضولي ني –  نسيمي ني دانيب ايندي ده دانسين

شهريار تک سن اوجالت باشيوي قوي عرشه دايانسين

قوي باخار کور تر ايچينده جوموبان اؤلسون – اوتانسين

اوکي آخساخدي يوبانسين

اوکي تورکون ديلين اسگيتمه گه تصويره ساليبدير

اوکي تورکون بالاسين ايندي ده آشغالچي سانيبدير

او تفاله بيليرم فيکيريني طاغوتدان  آ ليبدير

او رژيمدندي قاليبدير

يوخسا تورکون بالاسيندا نچيخيب علامه ي دوران

اونا دونيا باش ا يير فلسفه ده

بير جه نه ايران

قوي دئييم شهرياريمدان

نيسگيل او چرچي يه قالسين کي جواهر نه دي ، قانمير

فيکري آللاتما دادير خالقي ،ائلين حالينه يانمير

اريمير ، اؤلمور ، اوتانمير

آخي اي قاردا ، دوماندا باش اوجالدان ساوالانيم

غمي ، دونيا ني قوجالدان ساوالانيم

ائل بيلير داغلار آرا هراوجا داغلار باشي سن سن

وئرسهنده اليوي قارداشيوين سير داشي سن سن

وئر گيلن بير ليک الين بيرده دماونده اونون يولداشي سن سن

اوندان آيريلما آماندي

يولوموز چندي دوماندي

قوي ايگيدلر سيزه فخر ائيله ييبن باشان اوجالتسين

قويما قارتال دولانان يئر لره قوز غون الي چاتسين

ساوالان چنلي چاغيندا

منيم ايلهاميم اولارکن

کؤنلوم اؤز سرري سؤزون صدق ايله سؤيلر ساوالانه

ساوالان کؤز قالادار شاعر اولانلار سينه سينده

اوردا زرتشت گئيب تانريدان ايلهامين آلانه اگيرم باش ساوالانه ، اگيرم باش ساوالانه

نويسنده: هادی تاريخ: دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ خودتون خوش اومدین.نظر یادتون نره

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to delshekasteh.h.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com